حبیبالله عباسی؛ اکرم برازنده
چکیده
محققان حوزۀ شعر عرفانی ساختار روایی بیشتر مثنویهای عرفانی فارسی بهویژه مثنویهای شگرف سهگانۀ آن یعنی حدیقـة الحقیقه سنایی، منطق الطیر عطار، و مثنوی معنوی مولوی را دارای ساختاری مشترک، و مبتنی بر پیرنگ کلان و طرح سراسری میدانند. مثنویهای الهینامه و منطق الطیر و مصیبتنامۀ عطار که سفرنامۀ روحانی به شمار ...
بیشتر
محققان حوزۀ شعر عرفانی ساختار روایی بیشتر مثنویهای عرفانی فارسی بهویژه مثنویهای شگرف سهگانۀ آن یعنی حدیقـة الحقیقه سنایی، منطق الطیر عطار، و مثنوی معنوی مولوی را دارای ساختاری مشترک، و مبتنی بر پیرنگ کلان و طرح سراسری میدانند. مثنویهای الهینامه و منطق الطیر و مصیبتنامۀ عطار که سفرنامۀ روحانی به شمار میآیند، افزون بر داشتن پیرنگ کلان از ساختار روایی خُرد متفاوتی نیز بهرهمند هستند. در جستار حاضر با روش توصیفی-تحلیلی و رویکرد روایتشناسی که هدف نهـایی آن کشـف الگوی جامع روایت است، کوشیدیم از رهگذر تبیین ساختارهای روایی مثنویهای سهگانه به راز حکایت-تمثیلها و کارکرد اصلی آنها پی ببریم. در نهایت به این نتیجه رسیدیم که عطار ضمن ساختار وحدتی-کثرتی مبتنی بر طرح سراسری این مثنویها، از ساختارهای روایی سفرنامههای هزارویکشبی و کتاب مقدسی نیز بهره جسته است و راز اصلی حکایت-تمثیلهای وی این است که تاریخ روزگار خویش را بر اساس الگوی روایت تاریخ انبیا میسنجد و به حوادث تاریخی روزگار خود ارجاع نمیدهد.