نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
دانشگاه الزهرا;-تهران. دانشکده ادبیات. گروه زبان و ادبیات فارسی
چکیده
مایکل هلیدی در نظریه انسجام خود قائل به دو عامل انسجام واژگانی و دستوری است. عامل انسجامِ دستوری خود به زیرمجموعههایی تقسیم میشود. در میان عوامل انسجام دستوری، بررسی حروفِ ربط از آنجا که مفصل و پیونددهنده جملات است، انسجام را بهطور ویژه نشان میدهد. از منظر هلیدی این حروف به چهاردسته: افزایشی، تقابلی، علّی و زمانی تقسیم میشوند. در اشعار معاصر که صورت نوشتن به روش پلکانی است گاهی حروف ربط به تنهایی در یک پلکان قرارمیگیرد و صورت برجستهای در میان بندها به خود میگیرد؛ گاهی یک آغاز ناگهانی را در شروع شعر رقم میزند و گاهی آن چنان در گستره شعر تکرار میشود که به نوعی سبب برجستگی معنا و مفهومِ مدنظر میشود. در این پژوهش حروف ربط در اشعار قیصرامینپور به جهت کاربرد گسترده در بین پارهجملهها و بندها مورد بررسی قرار میگیرد. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که قیصر امینپور با آگاهی از دستورزبان و با به کارگیری عالمانه و متبحرانه حروف ربط توانسته است منظور خود را برجسته و نشاندار کند. این امر هم در بحث دستوری-معنایی و هم در بحث بلاغی مورد نظر میباشد. همچنین بسامد انواع حروف ربط در هر یک از دفترهای شعری نشاندهنده شمای تعریف شدهای از گفتمان شاعر در دورههای مختلف است. این نوع توجه در خصوص بهکارگیری حروف ربط، به کلام و گفتمان شاعر شکلی تازه بخشیده است.
کلیدواژهها