نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 استاد زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه قم، ایران.
2 دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه قم، قم، ایران.
چکیده
ادبیات فارسی، از دورانهای پیشین تا به امروز، آثاری با درونمایههای گوناگون دارد؛ اما با وجود این، اقتباس سینمایی از آثار ادبی، در سینمای ایران، نسبت به سینمای جهان بسیار کم است. هدف این پژوهش، یافتن دلیل انتخاب این آثار ادبی اندک، توسط فیلمسازان است تا به این پرسش پاسخ دهد که داستانهایی که مورد توجه کارگردانهای ایرانی قرار گرفتهاند، دارای چه نشانههای مشترکی بودهاند. برای رسیدن به این پاسخ، به روش توصیفی-تحلیلی مبتنی بر گردآوری و تدوین اطلاعات، سه داستان «گاو»، «آشغالدونی» و «آرامش در حضور دیگران» نوشتة غلامحسین ساعدی که توسط دو کارگردان ایرانی اقتباس شده است، انتخاب گردید و بر اساس نظریة نشانهشناسی دنیل چندلر، متن داستانها، مطالعه و بررسی شد؛ زیرا این نظریه به ابعاد مختلف اثر ادبی، از سه منظر اجتماعی، متنی و تفسیری میپردازد. نتایج پژوهش نشان میدهد که سه داستان اقتباس شده از غلامحسین ساعدی، با وجود تفاوتهایی که دارند، دارای نشانههای مشترکی بهویژه در دستهبندی رمزگان اجتماعی هستند؛ نشانههایی مانند دگردیسی هویت، سردرگمی، درماندگی و ناامیدی، فضای تاریک، شرایط ناگوار اجتماعی و نارضایتی و ناخوشاحوالی شخصیتهای داستان. این نشانههای اجتماعی مشترک در این داستانها، بازتابی از اوضاع اجتماعی در سالهای دهة 40 و 50 بوده و نشان میدهد که دلیل انتخاب آنها توسط این دو کارگردان، دغدغهمندی آنها، نسبت به مسائل روز بوده است. ضمن اینکه نشانههای اجتماعی مشترک در دو داستان گاو و آشغالدونی که توسط مهرجویی انتخاب شدهاند، نسبت به داستان آرامش در حضور دیگران، بسامد بالاتری دارد.
کلیدواژهها