نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشجوی کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران
2 استاد گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران.
چکیده
ساختار نحوی و موسیقایی یکی از مهمترین ویژگیهای سبکی هر متن ادبی به شمار میرود، زیرا این دو لایه، بنیان اصلی شکلگیری ریتم و آهنگ زبانی و سازمان معنایی اثر را فراهم میسازند. در این چارچوب، منطقالعشاق اوحدی مراغهای نمونهای شاخص است که در آن، نحوه چینش اجزای نحوی و پیوند آن با موسیقی کلام، جلوهای ویژه یافته است. یکی از ویژگیهای برجسته در این اثر، پرهیز شاعر از بهکارگیری گسترده ترکیبات اضافی است؛ گرایشی که نهتنها در سطح معنایی و نحوی، بلکه در سطح موسیقایی نیز انعکاس آشکاری دارد.
این پژوهش با رویکردی تلفیقی از سبکشناسی ساختاری و شناختی که از روش توصیفی_ تحلیلی نیز بهره برده است، به بررسی و تحلیل پیامدهای این ویژگی میپردازد. از منظر ساختاری، کاهش ترکیبات اضافی موجب سادهتر شدن روابط نحوی-معنایی، افزایش بسامد جملات متوازن و ایجاد نوعی نظم پایدار در متن میشود. از دیدگاه شناختی نیز، این امر با اصل اقتصاد زبانی و کاستن از بار پردازشی مخاطب ارتباط مستقیم دارد؛ به گونهای که شفافیت معنا و سهولت دریافت مفاهیم تقویت میشود.
یافتهها نشان میدهد که پرهیز اوحدی از ترکیبات اضافی علاوه بر ارتقای وضوح و انسجام زبانی، نقش مهمی در تثبیت آهنگی یکنواخت و موسیقایی، و افزایش احتمال ایجاد توازن نحوی، ایفا کرده است. بدین ترتیب، سبک شاعر نتیجه تعامل پویا میان عوامل نحوی، شناختی و آوایی تلقی میشود.
کلیدواژهها