نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه بینالمللی اما خمینی، قزوین، ایران.
چکیده
امروزه طیف گستردهای از منتقدان و پژوهشگران ادبی بر سر این تعریف از ادبیات توافق دارند که ادبیات چیزی جز فرم نیست و تنها فرم است که میتوان آثار ادبی را از آثار غیرادبی جدا کند، بنابراین شناخت ادبیات، تاریخ تحو ت ادبی و مطالعات نقد ادبی، بیش از هر چیز به شناخت فرم ادبی و آگاهی از تحو ت فرمهای ادبی وابسته است. پژوهشهای سنتی در شعر فارسی، به رغم دقت گسترده و جزیٔی در مطالعۀ عناصر فرم ساز یا هنرسازهها، به مفهوم فرم به عنوان عنصر اساسی شعر بیتوجه بودهاند، بنابراین مطالعات ادبی در ایران همواره دچار ضعفهای علمی بنیادینی بوده و کمک چندانی نیز به تحول شعر فارسی نکرده است. به همین سبب این مقاله کوشیده است با بهرهگیری از نظریات فرمشناس بزرگ لهستانی و دیس و تاتارکویچ، که از بهترین پژوهشها در مقولۀ فرم است، تا حدی مفهوم فرم ادبی و سیر تحول فرمهای ادبی در شعر فارسی تا نیما را نشان دهد. حاصل این پژوهش نشان میدهد، که میتوان تاریخ تحول شعر فارسی را از منظر فرم به خوبی بررسی کرد و فرمهای شعر فارسی نیز تقریبا با تقسیمبندی تاتارکویچ از تاریخ فرم هنری همخوانی دارد.
کلیدواژهها