سمیه آقابابایی؛ امیرحسین جمالی
چکیده
مطالعۀ ساحت زبان با هدف فهم و کشف مفاهیم اجتماعی از مباحث قابلتوجه است. بر اساس این رویکرد نظاممند و منسجمِ برآمده از زبانشناسی انتقادی و تحلیل گفتمان انتقادی، میتوان در پی این بود که چگونه مفاهیم اجتماعی مانند ایدئولوژی، گفتمانهای غالب، نظامهای قدرت و مانند اینها از طریق زبان بیان میشوند در مراحل بعدی اساس شکلگیری ...
بیشتر
مطالعۀ ساحت زبان با هدف فهم و کشف مفاهیم اجتماعی از مباحث قابلتوجه است. بر اساس این رویکرد نظاممند و منسجمِ برآمده از زبانشناسی انتقادی و تحلیل گفتمان انتقادی، میتوان در پی این بود که چگونه مفاهیم اجتماعی مانند ایدئولوژی، گفتمانهای غالب، نظامهای قدرت و مانند اینها از طریق زبان بیان میشوند در مراحل بعدی اساس شکلگیری آثار ادبی میگردند، و همچنین به روشهای گوناگون بر جهان خارج و جهان ذهنی مخاطبان تأثیر میگذارند. در این روش تحلیل زبانی و بلاغی نخست لایههای مختلف تشکیلدهندۀ متن استخراج میشوند، سپس با تحلیل انتقادی عناصر هر لایه میتوان به ایدئولوژی مؤلف که اساس تشکیلدهندۀ متن است پی برد. فرهادمیرزا از برجستهترین نویسندگان دورۀ قاجار و عهد ناصری است. منشآت او که به تقلید از منشآت قائم مقام و بر سیاق ترسل و منشآتنویسی دورۀ قاجار تحریر شده، از موفقترین نمونههای نثر دورۀ ناصری برجستهترین اثر نثر اوست. در این پژوهش با روش کیفی و کمّی عناصر زبانی و بلاغی شش نامۀ شخصی، سیاسی و حکومتی تحلیل شد. از نتایج این پژوهش این است که در نامههای با بافت سیاسی و خطاب به بزرگان از جملات مرکب، صناعات ادبیای مانند تشبیه بلیغ، کنایههای غیرایما و معانی ثانویه استفاده شده، درحالیکه در نامههای شخصی میزان صناعات ادبی اندک است، جملات غالباً ساده و بدون معنای ضمنیاند. درواقع در تمامینامههای بررسی شده کاربرد پربسامد وجه اخباری، جملات معلوم و اسنادی بیانگر قاطعیت بالای متن و قدرت بالای نویسنده است.
امید مجد؛ نیلوفر انصاری
چکیده
زبان ادبی یکی از مؤلفههایی است که در انواع ادبی و هنری در تأثیرگذاری بر مخاطب نقشدارد و از منابع ارزنده برای شناخت آثار اجتماعی، سیاسی و فرهنگی دورههای مختلف بهشمار میرود. به بیانی دیگر؛ مطالعۀ زبان ادبی ماهیت و ساختار افکار و آراء شاعران و نویسندگان را هویدا میسازد. زبان ادبی مانند دیگر زبانها در همۀ حوزههای جغرافیایی، ...
بیشتر
زبان ادبی یکی از مؤلفههایی است که در انواع ادبی و هنری در تأثیرگذاری بر مخاطب نقشدارد و از منابع ارزنده برای شناخت آثار اجتماعی، سیاسی و فرهنگی دورههای مختلف بهشمار میرود. به بیانی دیگر؛ مطالعۀ زبان ادبی ماهیت و ساختار افکار و آراء شاعران و نویسندگان را هویدا میسازد. زبان ادبی مانند دیگر زبانها در همۀ حوزههای جغرافیایی، دورههای تاریخی و بافتهای اجتماعی یکسان نیست. خردهفرهنگهای متفاوت جامعه از عوامل مهم بروز این تنوع اجتماعی است که سبب ایجاد "گونههای زبان ادبی" متنوع شدهاند. نویسندگان و شاعران در طول تاریخ برای بیان خاطرات خود از گونههای متفاوت زبانی بهره بردهاند. این تفاوت زبانی، سبک زبانی خاصی را برای هر اثر ادبی ایجاب کرده است. نگارندگان مقاله با روشی توصیفی- تحلیلی به بررسی انواع گونههای زبان ادبی در آثار خاطرهنگار از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی پرداختند. نتایج پژوهش از تفاوت زبان ادبی خاطرات حکایت میکند. ازآنجاکه تفاوتهای فرهنگی و اجتماعی قشرهای مختلف جامعه سبب تنوع زبان و سبک آثار میشود؛ زبان خاطرات رجال حکومتی با زبان خاطرات شخصیتهای فرهنگی و اجتماعی تفاوت بسیار دارد؛ چنانکه این تفاوت در زبان خاطرات "سردار مریم بختیاری" (عامیانه و گویشی) با زبان خاطرات "مشیرالدوله" (معیار و علمی) دیده میشود و با خاطرات ادبی نظیر آنچه در کتابهای ورقپارههای زندان، روزها و ... (ادبی، تمثیلی) دیده میشود نیز تفاوت بسیار دارد. زبان ادبیِ خاطرات نویسندگان فرهنگی و اجتماعی در قیاس با خاطرات شاعران و رجال درباری تفاوت و تنوع زیادی دارد.
رضا قنبری عبدالملکی
چکیده
در این مقاله با تمرکز بر ابعاد زبانی و نشانهای، شعر "به باغ همسفران" از منظر نشانهشناسی پیرس تحلیل شده است. هدف اصلی پژوهش بررسی تعامل ساختارهای زبانی و نشانههای این شعر در سه سطح شمایلی، نمایهای، و نمادین است تا نحوۀ بازنمایی پیوند میان زبان، انسان، و طبیعت، و مفاهیم فلسفی و معنوی روشن شود. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است و به نقش ...
بیشتر
در این مقاله با تمرکز بر ابعاد زبانی و نشانهای، شعر "به باغ همسفران" از منظر نشانهشناسی پیرس تحلیل شده است. هدف اصلی پژوهش بررسی تعامل ساختارهای زبانی و نشانههای این شعر در سه سطح شمایلی، نمایهای، و نمادین است تا نحوۀ بازنمایی پیوند میان زبان، انسان، و طبیعت، و مفاهیم فلسفی و معنوی روشن شود. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است و به نقش نظام نشانهها در ایجاد معنای متن توجه شده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که تصاویر شمایلی نظیر "سبزینه" و "شقایق" علاوه بر بازتاب ویژگیهای حسی و بصری، حامل لایههای معنایی پیچیدهای هستند که تجربیات درونی و معنوی شاعر را به مخاطب منتقل میکنند. در سطح نمایهای، نشانههایی چون "عقربکهای فواره" و "باران و بیابان" از طریق پیوندهای علّی و زمانی، به بازنمایی تجربیات زیستۀ سپهری و پیوند آنها با عناصر طبیعی و گذر زمان میپردازند. در نهایت، سطوحِ نمادین، تصاویری همچون "واژه در سطر خاموشی" را شکل میدهند که نشاندهندۀ عبور از محدودیتهای زبانی و جستجوی معنای عمیقتر است. تحلیل نشانهشناختی این شعر نشان میدهد که سپهری با ترکیب سطوح مختلف نشانهای و بهرهگیری از ظرفیتهای زبانی، شعری چندلایه و تأملبرانگیز خلق کرده است که علاوه بر زیباییهای بصری و زبانی، به بازنمایی مفاهیمی چون پیوند معنوی انسان با طبیعت، فلسفه عشق، و جستجوی حقیقت وجودی میپردازد.
سولماز ابراهیم زاده دولت آباد؛ ایمان مهری بیگدیلو؛ شاپور نورآذر؛ فاطمه شیخلووند
چکیده
تجارب زنان و تفاوت آن با تجارب مردان، زمینهساز شکلگیری رویکردهای مختلفی در زمینۀ پیوند زبان و جنسیت شده است. زنان و مردان در کارگرفتِ برخی ویژگیهای زبانی گرایشهای متفاوتی دارند و همین امر سبب تفاوت زبان آنان با یکدیگر میشود. در این پژوهش سعی میشود به شیوۀ توصیفی – تحلیلی به این پرسش اصلی پاسخ داد که در ساختار ...
بیشتر
تجارب زنان و تفاوت آن با تجارب مردان، زمینهساز شکلگیری رویکردهای مختلفی در زمینۀ پیوند زبان و جنسیت شده است. زنان و مردان در کارگرفتِ برخی ویژگیهای زبانی گرایشهای متفاوتی دارند و همین امر سبب تفاوت زبان آنان با یکدیگر میشود. در این پژوهش سعی میشود به شیوۀ توصیفی – تحلیلی به این پرسش اصلی پاسخ داد که در ساختار روایی رمانهای فریبا وفی تفاوت میان زبان زنان و مردان در قالب شاخصهای مدّنظر سارا میلز در سطح واژگان، جملات و گفتمان، چگونه نمود یافتهاند؟ یافتهها حاکی از آن است که در بافت متنی این رمانها، زبان زنان در هر سه سطح، مطابق با پیشبینیهای مدّنظر سارا میلز است. ازآنجاکه نویسنده، زنی است که دربارۀ زنان مینویسد، بسامد استفاده از واژگان مخصوص زنان در نوشتار وی فراوان است، همچنین استفاده از تصویرگری دقیق، جزئینگری، بهرهگیری از واژگان جنسیتی، رنگواژهها، سوگندواژهها، واژگان عاطفی و مانند اینها. زنهای این رمانها از تردیدنماها، تشدیدکنندهها و تقریبنماهای بیشتری استفاده کردهاند و با پرهیز از بهکارگیری دُشواژهها و استفاده از درخواستهای غیرمستقیم، زبانی مؤدبانه را برای گفتوگوهای خویش برگزیدهاند. بسامد قابل توجه جملات کوتاه، استفاده از نشانههای فرازبانی سهنقطه، توصیفی، ناتمام، محافظهکارانه و مشارکتگرا با مؤلفههای مدّنظر سارا میلز همخوانی دارد. در سطح گفتمان نیز تعدد شخصیتهای زن، زاویۀ دید سوم شخص، متن روایی و راویگری نویسنده، اشاره به پیشینۀ خانوادگی، جایگاه اجتماعی زنان، اشاره به بحرانهای عاطفی و هویتی در زندگی زنان دیده شد. بسامد قابلتوجه حضور شخصیتهای زن در جریان پیشبرد روایات، نوستالژی، آداب و رسوم و خرافات، امید و انتظار از نمودهای مؤلفههای مورد بحث به شمار میروند.
فهیمه سابقی
چکیده
"گلستان" سعدی از دیرباز در جامعه مسلمانان چین، جایگاه ویژهای داشته است. این اثر از نخستین دهههای قرن هشتم قمری (چهاردهم میلادی) بهعنوان منبع اصلی آموزش زبان فارسی در مدارس اسلامی چین مورد استفاده قرار گرفته است. با وجود این پیوند عمیق، نخستین ترجمه رسمی "گلستان" به زبان چینی در سال 1947 توسط آخوند وانگ انجام شد. پس از آن، این کتاب سه ...
بیشتر
"گلستان" سعدی از دیرباز در جامعه مسلمانان چین، جایگاه ویژهای داشته است. این اثر از نخستین دهههای قرن هشتم قمری (چهاردهم میلادی) بهعنوان منبع اصلی آموزش زبان فارسی در مدارس اسلامی چین مورد استفاده قرار گرفته است. با وجود این پیوند عمیق، نخستین ترجمه رسمی "گلستان" به زبان چینی در سال 1947 توسط آخوند وانگ انجام شد. پس از آن، این کتاب سه بار دیگر توسط شوئه جیانفو، یانگ ونبائو و جانگ هونگنیان به چینی برگردانده شده است. گرچه ترجمههای اخیر نسبت به قبل بهبود یافتهاند، اما هنوز کاستیهایی در سطوح زبانی و ساختاری دارند. در این پژوهش، برای نخستین بار چهار ترجمه مذکور با متن مصحح غلامحسین یوسفی از "گلستان" مقایسه و ارزیابی زبانی-ساختاری آنها انجام شده است. دو پرسش اصلی این تحقیق عبارتند از: 1. فاصله زبانی-ساختاری ترجمه در چه سطوحی قابل طبقهبندی است؟ و 2. آیا همسویی ایدئولوژیک مترجم با مؤلف، معیاری ضروری در ترجمه متن ادبی از فارسی به چینی است؟نتایج پژوهش نشان میدهد مشکلات عمده ترجمهها در پنج سطح قابل شناسایی است: تغییر جنسیت ضمائر، خطا در ترجمه اشخاص و اماکن، افزودن تفاسیر شخصی مترجم، حذف ایدئولوژیکی عبارات و حکایات، و تغییرات در تعداد و ترتیب حکایات. جالب است که بر خلاف تصور عمومی، ترجمههای مترجمان غیرمسلمان چینی با وجود کاستیها، به دلیل رویکردهای متدیک، نزدیکتر به متن اصلی بودهاند. در مقابل، ترجمههای مسلمانان با کاستیهای بیشتری در زبانی و حذفهای ناشی از ملاحظات اعتقادی مواجهاند. یافتههای این پژوهش بر اهمیت بازنگری ترجمههای آثار کلاسیک فارسی به زبان چینی توسط متخصصان ایرانی تأکید دارد.
مجید رستنده؛ وحید مبارک
چکیده
ادب فارسی بهویژه نوع عرفانی آن با قرآن کریم و حدیث انسی دیرینه دارد. افزون بر بهرهبرداری متعارف از این دو منبع مهم اسلامی، گاه شاعران صرفاً عین آیات و احادیث را نقل کردهاند، گاه دست به تأویل زده و در مواردی هم ساختارشکنی کردهاند. عطار نیشابوری از تأویلکنندگان عارف است. او با استعاره، تلمیح و تمثیل، به زبانی ساده و روان و ...
بیشتر
ادب فارسی بهویژه نوع عرفانی آن با قرآن کریم و حدیث انسی دیرینه دارد. افزون بر بهرهبرداری متعارف از این دو منبع مهم اسلامی، گاه شاعران صرفاً عین آیات و احادیث را نقل کردهاند، گاه دست به تأویل زده و در مواردی هم ساختارشکنی کردهاند. عطار نیشابوری از تأویلکنندگان عارف است. او با استعاره، تلمیح و تمثیل، به زبانی ساده و روان و گاه با "زبان اشارت و رمزگ تأویل کرده است. تأویلهای ساختاری یا زبانی او در سه گونۀ واژهمحور (واژگانی-استعاری)، جملهمحور (انداموار و بر سیاق دو سوی تشبیه مرکب) و خوشهای (بهسان استعارۀ مفهومی) عرضه شدهاند که با بهرهگیری از عنصرهای ادبی (تلمیح، تشبیه، تمثیل، استعاره، مجاز، کنایه، نماد، رمز، اغراق، ایهام، آیرونی و حُسن تعلیل) صبغۀ بلاغی یافتهاند. از حیث محتوا هم عطار برابر مشرب عرفانی خود تأویلهایی بدیع و ساختارشکن با درونمایههای عرفانی، اخلاقی، و اجتماعی فراروی خواننده قرار داده؛ و حتی گاه میان نمادهای اساطیری و عرفانی پیوند زده است. در این جستار که گزارشی از پژوهشی توصیفی ـ تحلیلی است به این پرسش که «عطار نیشابوری در آثارش کدام روش بلاغی را هنگام تأویل به کار برده است؟» پاسخ داده شد. عطار در تأویلهای خود با استفاده از تلمیح، تمثیل و استعارهقراردادن عناصر متن و گاه با بیان آیرونیک، کنایی و رمزی جنبۀ ادبی متن را به نکات عارفانه، دینی و تعلیمی پیوند زده است تا صراحت و خشکی مباحث موجب خستگی خواننده نشود و متن ضمن داشتن نکات عرفانی، رنگ ادبی-بلاغی خود را حفظ کند.