چکیده
زبان بهعنوان مهمترین مادۀ ادبیات و اساسیترین وسیلۀ ارتباط، نقش انکارناپذیری در خلق آثار ادبی دارد. شاعران و نویسندگان برای بهرهگیری از قدرت زبان و غنای اثر ادبی از ابزارهای مختلفی استفاده میکنند که هنجارگریزی معنایی یکی از آنهاست که بهرهگیری از آن در نثر، جلوهگری و شعرگونگی را بهدنبال خواهد داشت. با توجه به ...
بیشتر
زبان بهعنوان مهمترین مادۀ ادبیات و اساسیترین وسیلۀ ارتباط، نقش انکارناپذیری در خلق آثار ادبی دارد. شاعران و نویسندگان برای بهرهگیری از قدرت زبان و غنای اثر ادبی از ابزارهای مختلفی استفاده میکنند که هنجارگریزی معنایی یکی از آنهاست که بهرهگیری از آن در نثر، جلوهگری و شعرگونگی را بهدنبال خواهد داشت. با توجه به کاربرد زیادِ عناصر خیالانگیزی در کلیله و دمنۀ نصرالله منشی بررسی شیوههای هنجارگریزی معنایی در این اثر در شناخت اسلوب زبانی و ادبی نثر قرن ششم اهمیت ویژهای دارد که تاکنون به آن توجه شایانی نشده است. در این پژوهش با بهرهگیری از شیوۀ توصیفی- تحلیلی و نیز مطالعات کتابخانهای، ضمن تکیه بر الگوی ارائهشده توسط فرزان سجودی برای دستهبندی انواع هنجارگریزی معنایی، نخست به هنجارگریزی معنایی تعریف، و انواع آن توضیح داده شد، سپس بسامد تکتک آنها از کلیله و دمنه استخراج گردید. نتایج پژوهش حاضر بیانگر آن است که نصرالله منشی برای خیالانگیزی بیشتر و استفادۀ بهتر از زبان، از هنجارگریزی معنایی بهره گرفته است. هنجارگریزی معنایی به روش انسانپنداری بیشتر بهکار رفته و بسامد آن در قیاس با انواع دیگر هنجارگریزی معنایی بیشتر است که در واقع یکی از ویژگیهای سبکی کلیله و دمنه به شمار میرود. نصرالله منشی به همۀ حیوانات که شخصیتهای اصلی داستانها هستند، مشخصهها و ویژگیهای انسانی بخشیده است و این موضوع میتواند در مطالعات سبکشناسانۀ این اثر و مقایسۀ آن با سایر آثار همدورهاش مورد توجه قرار گیرد.
چکیده
«استخدام» از صنایع معنوی بدیع بر پایۀ دو یا چندمعنایی است. ابهامی که در تعریف این صنعت در کتابهای بدیع فارسی وجود دارد، موجب برداشت اشتباه یا غیردقیق از این صنعت و مصداقهای آن شده است. نگارنده در این جستار با بررسی تعاریف، دستهبندی و جمعبندی آنها در صدد ارائۀ تعریفی جامع از این صنعت است بهگونهای که مانع برداشت اشتباه ...
بیشتر
«استخدام» از صنایع معنوی بدیع بر پایۀ دو یا چندمعنایی است. ابهامی که در تعریف این صنعت در کتابهای بدیع فارسی وجود دارد، موجب برداشت اشتباه یا غیردقیق از این صنعت و مصداقهای آن شده است. نگارنده در این جستار با بررسی تعاریف، دستهبندی و جمعبندی آنها در صدد ارائۀ تعریفی جامع از این صنعت است بهگونهای که مانع برداشت اشتباه یا غیردقیق شود. در این تحقیق بنیادی که با استفاده از ابزار کتابخانهای صورت گرفت، عناصر تأثیرگذار در شکلگیری استخدام مانند ژرفساخت عبارات، روابط معنایی میان کلمات، و برخی ویژگیهای دستوری مرتبط بررسی گردید تا روشی دقیق برای تشخیص، دریافت و درک این صنعت تعیین گردد. برای درک بهتر، شواهد و مثالهایی که در کتابهای بدیع فارسی آمده، تحلیل شدند و مؤلفههای تشکیلدهندة صنعت در آنها تبیین گردید. انواع استخدامی که در کتابهای بدیع مطرح شده بود، بازبینی شد و تلاش گردید دستهبندی منسجمی ارائه شود. آشکار شد تشخیص «حذف به قرینۀ لفظی» در روساخت عبارت، روشی برای تشخیص و دریافت استخدام است. همچنین روابطی که میان برخی ترفندهای بدیعی و بیانی با استخدام وجود دارد، بررسی شد. آشکار شد که میان برخی از آنها رابطة تقویتکننده و میان برخی دیگر رابطۀ همپوشانی وجود دارد.
چکیده
زیباییشناسی قابلیتی است برای درکِ بهتر ادراکات و پدیدههای هنری مانند موسیقی. برخی سعی کردهاند زیبایی را در امور عینی جستجو کنند مانند آثار هنری، اشیاء، جلوهها و مظاهر طبیعت و موضوعات دیگر؛ ولی ارزش زیباییشناختی یک اثر هنگامی قابلادراک میشود که بهعنوان یک هنر مستقل ذهن مخاطب را درگیر کند و آن را به فعالیت وادارد. از آنجا ...
بیشتر
زیباییشناسی قابلیتی است برای درکِ بهتر ادراکات و پدیدههای هنری مانند موسیقی. برخی سعی کردهاند زیبایی را در امور عینی جستجو کنند مانند آثار هنری، اشیاء، جلوهها و مظاهر طبیعت و موضوعات دیگر؛ ولی ارزش زیباییشناختی یک اثر هنگامی قابلادراک میشود که بهعنوان یک هنر مستقل ذهن مخاطب را درگیر کند و آن را به فعالیت وادارد. از آنجا که زیباییشناسی در زبان زیرمجموعۀ زبانشناسی قلمداد میشود، این تحقیق با هدف بررسی عناصر زیباییشناسانه اشعار رابعه قزداری انجام شد. همچنین کارکردهای این عناصر بر محتوای اشعار و تأثیر آنها در برجستگی مضامین شعری و القای معانی به مخاطب از دیگر اهداف پژوهش بود. بحث محوری پژوهش عوامل زیبایی، نحوۀ درک ما، و تحلیل آنها در اشعار رابعه است. پژوهش توصیفی ـ تحلیلی است که از روش کتابخانهای برای گردآوری مطالب بهره برده شد. یافتههای پژوهش نشان داد که قزداری هیچگاه وزن را بر محتوا و مضمون ارجحیت نداده است. استفاده از صنایع بدیعی از شاخصههای زیباشناسی اشعار رابعه قزداری است که در جهت القای مفاهیم و محتوا به کار گرفته شدهاند. نگارنده در این مقاله با بررسی صنایع بدیعی به زیبایی اشعار او میپردازد.
چکیده
«سمندر» جانور اسطورهای اُراسیایی است که در متون تاریخی و ادبی چینی، فارسی و غربی دوران باستان به صورتهای گوناگون توصیف شده است. در متون غربی معمولاً این جانور به صورت «دوزیست دُمداری که در آتش زندگی میکند» توصیف شده که هویت اصلی «سمندر» در زیستشناسی امروزه تلقی می شود. در متون اسلامی و چینی سمندر بیشتر به ...
بیشتر
«سمندر» جانور اسطورهای اُراسیایی است که در متون تاریخی و ادبی چینی، فارسی و غربی دوران باستان به صورتهای گوناگون توصیف شده است. در متون غربی معمولاً این جانور به صورت «دوزیست دُمداری که در آتش زندگی میکند» توصیف شده که هویت اصلی «سمندر» در زیستشناسی امروزه تلقی می شود. در متون اسلامی و چینی سمندر بیشتر به صورت «حیوانی آتشین که میتوان با موهایش پارچهای بافت که در آتش نمیسوزد» توصیف شده است. منظور نویسندگان آن منابع از پارچه همان «پنبۀ نسوز» است. در متون چینی اسم سمندر به پارچۀ «هو هوان» دگرگون شده است. در این مقاله کوشیدهایم تا با ذکر نمونههایی از توصیفات «سمندر» در متون مختلف، شباهتها و تفاوتهای شناختی مردم از آن را در غرب و شرق دوران باستان بررسی کنیم. با تمرکز بر شباهت ویژگیهای سمندر در متون فارسی و چینی، میتوان گفت که معنا و مفهوم سمندر از مناطق غربی (ایران و عرب) به چین انتقال یافته و در این روند تحولات معنایی پذیرفته است. به عبارت دیگر، تحولات معنایی «سمندر» از غرب به شرق از نمونههای مهم تبادلات فرهنگی تمدن چین و ایران اسلامی به شمار میرود.
چکیده
محققان حوزۀ شعر عرفانی ساختار روایی بیشتر مثنویهای عرفانی فارسی بهویژه مثنویهای شگرف سهگانۀ آن یعنی حدیقـة الحقیقه سنایی، منطق الطیر عطار، و مثنوی معنوی مولوی را دارای ساختاری مشترک، و مبتنی بر پیرنگ کلان و طرح سراسری میدانند. مثنویهای الهینامه و منطق الطیر و مصیبتنامۀ عطار که سفرنامۀ روحانی به شمار ...
بیشتر
محققان حوزۀ شعر عرفانی ساختار روایی بیشتر مثنویهای عرفانی فارسی بهویژه مثنویهای شگرف سهگانۀ آن یعنی حدیقـة الحقیقه سنایی، منطق الطیر عطار، و مثنوی معنوی مولوی را دارای ساختاری مشترک، و مبتنی بر پیرنگ کلان و طرح سراسری میدانند. مثنویهای الهینامه و منطق الطیر و مصیبتنامۀ عطار که سفرنامۀ روحانی به شمار میآیند، افزون بر داشتن پیرنگ کلان از ساختار روایی خُرد متفاوتی نیز بهرهمند هستند. در جستار حاضر با روش توصیفی-تحلیلی و رویکرد روایتشناسی که هدف نهـایی آن کشـف الگوی جامع روایت است، کوشیدیم از رهگذر تبیین ساختارهای روایی مثنویهای سهگانه به راز حکایت-تمثیلها و کارکرد اصلی آنها پی ببریم. در نهایت به این نتیجه رسیدیم که عطار ضمن ساختار وحدتی-کثرتی مبتنی بر طرح سراسری این مثنویها، از ساختارهای روایی سفرنامههای هزارویکشبی و کتاب مقدسی نیز بهره جسته است و راز اصلی حکایت-تمثیلهای وی این است که تاریخ روزگار خویش را بر اساس الگوی روایت تاریخ انبیا میسنجد و به حوادث تاریخی روزگار خود ارجاع نمیدهد.